محمدرضا شرفیخبوشان، دبیر علمی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد ضمن سلام به محضر امام زمان (عجل الله) و استدعای تجلیل ظهور ایشان و سلام به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) و درود به ارواح پاک شهدای انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و مدافعان حرم و امنیت، گفت: بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران میگذرد. چهار دههای که خود نیمی از یک قرن است. یعنی نزدیک به نیمی از یک دهه، انسان ایرانی برای حفظ و نگهداشت و ارتقاء آن چه برایش قیام کرده، کوشیده است و در این کوشش طعم جنگ و رویارویی و تحریم را چشیده، جان داده و ایستاده است. در این از خودگذشتگی و ایستادگی از دین، فرهنگ و باورهای خود حیات حاصل کرده و بنیه و توان گرفته است.
وی ادامه داد: انسان ایرانی این دهههای بیمانند، خود انسانی بیمانند شده است. انسانی که خواسته خودش باشد، سر برکند و سرافراز باشد؛ آن هم در سرزمینی که در سراسر تاریخ، بسیارانی، دستافکندن به موهبتهای خدادادی آن را، لازمه بقای خود دانستند و مطیع کردن انسان ایرانی و از خود بیگانه ساختن او را، دروازه فتح و تسلط بر او قرار دادهاند.
دبیر علمی جایزه ادبی جلال آل احمد ضمن تاکید بر این نکته که نویسنده ایرانی نیز از این جهت انسانی بیمانند است، اظهار کرد: نویسنده ایرانی، شاهد، ناظر و عامل تاریخ و حاضر و حامل رنجها، حماسهها، عشقها و مصائب است. نویسنده ایرانی دریافته که حفظ، بهسامان داشتن و بالندگی آرمانهای نیک و اهداف متعالی قیامش، در گرو توجه دادن خویشتن و مردمش به رواج، بسط و فریاد آوردن دلسوزی، مهربانی، همدلی، همراهی و هماهنگی است.
شرفیخبوشان در ادامه با طرح این سوالات که چهکسی دل میسوزاند؟ چهکسی انسانی مهربان است؟ چهکسی همدل همسایگان، همشهریان و هم میهنان خود است؟ چهکسی همراهی و هماهنگی با نفوس جمعی را فضیلت میشمارد؟ گفت: نویسنده ایرانی پاسخ این سوالها را دریافته و میداند که دلسوزان، مهربانان، همدلان، همراهان و هماهنگان یک سرزمین، آنند که آن سرزمین را از آن خود بدانند و نسبت به آن حس مالکیت داشته باشند. از خود دانستن و حس مالکیت است که تعهد میآورد و تعهد ایمان به انجام وظیفه در جهت انفاع دیگری است. دیگران اگر نباشند، فضیلتها معنا پیدا نمیکنند. مهربانی، دلسوزی، همدلی، همراهی و هماهنگی واژههایی فاقد ارزش و خالی از محتوا میشوند و اگر این دیگران غیر از ما و من به حساب آیند، باز هم بنیاد و مایه تعهد سست میشود و فضیلتها آلوده ریا، رنگ و دغل میشوند.

نویسنده ایرانی دریافته که دیگران ماییم
شرفیخبوشان در ادامه گفت: نویسنده ایرانی دریافته است که بگوید دیگران ماییم و آنچنان در این اصل بهبودیبخش پای فشارد، که دیگران در ساحت خوشآیند، ما قالب تهی کند و به یگانگی تبدیل شود. حال آنکه نویسنده ایرانی این نیم قرن پس از قیام، مسئلهاش با پذیرفتن و نشستن و این خلاصی و تنها از دیگران خواستن نیست. ما نمیپذیریم که تنها انتخاب کنیم، بنشینیم و بگوییم خلاص! چون این نشستن و خلاص گفتن، بوی دموکراسی وارداتی، بوی عفونت، سستی و رخوت میدهد؛ که سرآغازش اعاده معناهای متمایزکننده مشروطهوار، میان واژههای حکومت و ملت و مردم است. سرآغازش جدایی من از ما، فرض تمایز خود از دیگری و ما از دیگران و نهایتا وانهادن مالکیت آن، تنها بر حکومت و ساختار ایجاد شده، برای اداره سرزمینی است که در آن زندگی میکنیم.
نویسنده ایرانی میکوشد جدایی مردم را از میان بردارد
شرفیخبوشان در ادامه اظهار کرد: اینک پس از گذشت نزدیک به نیم قرن از انقلاب اسلامی و قیام همگانی ما، نویسنده ایرانی، بیش از هر زمان دیگری میکوشد، تا با آثار خویش احساس جدایی من از ما و ما از دیگری را از میان بردارد. ما را به ما توجه دهد و برای واژههای مشروطهوار حکومت و ملت و مردم، معنای یگانه، سازنده و امیدبخش اعاده کند. میکوشد با آثار خویش، ما را به اعمال خویش توجه دهد، به نقشی که برعهده گرفتهایم، به وظیفهای که قرار است انجام دهیم و مدام تذکر دهد که ما نشستهایم تا نظاره کنیم و مطالبهگر از دیگران باشیم. ما قیام کردهایم که حرکت کنیم و معنای انتخاب و رایدادن ما، خلاصی از انجام وظیفه، ایجاد مرز و دوگانگی میان ما و دیگران و فرض واگذاری مالکیت به دیگری و آنگاه خلاص گفتن و نشستن نیست.
دبیر علمی این دوره جایزه جلال در ادامه به این جایزه اشاره کرد و گفت: در دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال، در هر چهار بخش، نظارهگر تلاش نویسندگان خودیم. نویسندگانی که از آن ما هستند و به تعبیری خود ما هستند.
وی ضمن اشاره به بخش مستندنگاری جایزه جلال، عنوان کرد: در مستندنگاری نویسندگان ما با نیت آنچه ما بودهایم، هستی ما را به خویش توجه دادند. ما را به حماسههای هشت سال جنگ تحمیلی، تحمل مصائب در اسارت، به پیروزی بر فقر و شرایط نامساعد و جدال با کاستی و پایمردی و آنگاه قهرمان شدن و درخشیدن در میادین ورزشی دنیا، به تلاش و دلسوزی و مهربانی برای تعلیم، تربیت و تزکیه فرزندانمان در دورترین و دورافتادهترین روستاهای صعبالعبور و فقیر سرزمینمان توجه دادند. اینان با ارائه روشنگرانه و محققانه اسناد، ما را به چیستی، چگونگی و چرایی آنچه داریم، به حقایق تاریخی و غرضورزیهای آن بسیاران توجه دادند.